روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

۱۹

روزهای یکنواخت تابستون دیگه خسته کننده شده ، هوای گرم هم بدتر آدم رو بی حال میکنه ........... 

به خاطر اجلاس غیر متعهدها که تو تهران برگزار شده ، تهران یه چند روزی تعطیل اعلام شده که خب معنیش هجوم مسافرها به شمال هست .......... 

انقدر چادر تو شهر زدن که نمیشه شمرد و حسابش از دست آدم در میره ، ترافیک که دیگه نگووووو ، ماشین نمیشه بیرون برد ............ 

قراره از جمعه بارون بیاد ، بابا اینا با نقاش صحبت کردن میخوان سقف خونه رو رنگ کنن ، اگه بارون بیاد که نمیشه ...... 

خونه مون تازه کف رو سرامیک کردن ، نمای بیرون تقریبا تموم شده ، هنوز دیوارها رو رنگ نزدن و کابینت و در و پنجره ها مونده ، میگن تا دو ماه دیگه آماده میشه ، واقعا انتظار خسته کننده ست .........و اعصاب هر دومون رو داره داغون میکنه ................. 

یه جورایی خسته م ، از بس بحث این شده که بریم خونه اونا یا خونه ما ....... 

و سر این موضوع قهر و دلخوری پیش اومده ، من خونه خودمون راحتم و اون خونه خودشون ، در عین حال میخوایم که باهم باشیم و ......

۱۸

این مدت اتفاق های زیادی افتاده ....... 

اول  اینکه به خوبی و خوشی و بدون هیچ مشکلی جشن عروسیمون رو گرفتیم ، گرچه به نظرمون خیلی کوتاه بود ...........البته بعد از اون همه مقدمات و زحمتی که کشیده بودیم به نظرمون زمانش کم اومد ، شاید هم فقط برای خودمون این احساس وجود داره ............... 

آلبوم عکسمون حاضر شد ، فیلم هم آماده شده ....... 

همون شب عروسی دونفری نشستیم کادوها رو باز کردیم و لیست کردیم تقریبا تا 4 صبح بیدار بودیم ، خرجی که کرده بودیم بیرون اومد ......... 

از چند روز بعدش رفتیم دنبال خونه .........و اما رسما پدرمان بیرون آمد ! 

حالا مگه خونه پیداست ؟ شانس ما صاف خورده وسط رکود بازار مسکن ! از یه طرف هم مدام خبر می آوردند که بله امروز آهن 50% گرون شد ! یا که در مناطق دالقوزآباد قیمت خونه از 750 رفت متری 850 .......... 

هر خونه ای که پیدا کردیم یه مشکلی داشت ، یکی طبقه 4 بود اسانسور نداشت ، یکی طبقه اول بود پارکینگ نداشت ، از همه بدتر ایم بود که خونه وام دار پیدا نبود ، آقای شوهر هم ترجیح میداد خونه وام 4% داشته باشه که این کار رو از همه مشکل تر میکرد ، هر جا میرفتیم میگفتن خب برو اوراق بخر !!!!! از کیسه خلیفه میبخشن ! اوراق همون اول 3 میلیون از دست میره ، قسطش هم دو برابر هست ............... 

تا اینکه به سفارش بابا بنگاه یکی از فامیل ها ی دور رفتیم ........ یه خونه بهمون معرفی کرد که در حال ساخت هست و وام 4% داشت .......بعد از اینکه خونه رو دیدم از جاش هم خیلی خوشم اومد قشنگ نزدیک خیابون هست و احتمالا تا مهر یا آخر مهر بتونیم بریم سر خونه مون ، خیلی جزئیات دیگه هم این وسط بود که الان حال ندارم بنویسم ، دارم تمشک هم میخورم ......... 

خلاصه قولنامه کردیم ، واسه ثبت تو تاریخ مینویسم ، برامون متری 820 افتاد که واقعا کار خداست .......... 

الان هم داریم کم کم وسایل خونه رو میخریم ، کیفی میده این خرید کردن ..... 

از پس 2تا کار مشکل به خوبی بر اومدیم ولی به قیمت مشروط شدن آقای شوهر تموم شد البته خوبه که ترم تابستونی نگرفت واقعا به استراحت نیاز داشت ..........ایشالا از مهر دوباره شروع میکنه ..............

۱۷

من تو را می خواهم          تو مرا میفهمی 

و همین ساده ترین قصه یک انسان است 

من تو را ناب ترین شعر زمان میدانم 

و تو هم میدانی تا ابد در دل من میمانی

۱۶

چقدر دلم تنگه ..................چقدر دلم گرفته ................... 

بیرون بارون میباره و باد شدیدی همراهش هست ................صبح از دیدنش تعجب کردم هنوز تو تخت بودم ..............واسه کارهای گواهینامه ش مرخصی ساعتی گرفته بود، هنوز جریان دیشب بینمون حل نشده ...........بازم حل نشد و رفت ............. 

یه دنیا سوءتفاهم حل نشده ...............

۱۵-دل تنگی

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

۱۴

اول بگم که اضافه وزن پیدا کردم ..................دوم بگم از امروز صبح یه عالمه آهنگ شاد و رقصی گرفتم و دارم شروع میکنم ورزش رقص .............. 

بعدش موهام رو جدیدا میذارم فر بشه ....................... (به این میگن آخر تنبلی)

تقریبا تمام این هفته که شب کار بوده ، ناهار خونه شون بودیم و در ادامه شام هم ..............امروز دیگه به زور ناهار آوردمش اینجا ................... 

چند وقت قبل موس هنگ کرده بود ، این وسط هم IDM که کرک شده اومد بالا واسه آپدیت ..............و موس اشتباهی رفت روش و من بیچاره شدم و حالا دیگه نمیذاره ازش استفاده کنم ، نمیذاره نسخه جدیدش رو نصب کنم منم که فقط دانلود میکنم ...................کلی اعصابم خورد شد .................فعلا با یه برنامه دیگه کار میکنم ولی خب جای IDM رو نمیگیره ................... نمیدونم چجوری میشه دوباره نصبش کرد ........... 

فردا ناهار خونه آبجیی بزرگه دعوتیم واسه پاگشا ...........تقریبا دیگه همه پاگشا کردن ، مونده یه دونه داداش و یه دونه داداش دیگه که این دومی اصلا فکرشم نمیکنم بخواد دعوتمون کنه ............... 

امروز رفتیم بانک پیش داداشم ، میخوایم یه وام 5 تومنی بگیریم ، امیدوارمون کرد که برای خرداد جور میشه ..............اینجوری احتمالا خونه ردیف میشه ............ 

×××همش خواب عروسی رو میبینم ، یه بار به آرایشگاه نمیرسم ، یه بار ماشین آماده نیست ، یه بار مهمونا نیومدن ................یه بار دیدم کفش نخریدم ...............خلاصه هر دفعه تو خواب میبینم یه جای کار میلنگه .........آخ زودتر این عروسی بدون مشکل برگزار شه یه نفس راحت بکشیم ............... 

×××مامانش میگفت بعد از عروسی برین سفر ماه عسل ، گفتم نه ، آخه ما داریم از همه چیزمون میزنیم تا بتونیم خونه بخریم ..............سفر رو سال بعد میریم .............

۱۳-خروس کشون

تازه گچ دستش رو باز کرده بود ، دو جا دعوتمون کردن واسه پاگشا ، دیروز دیدم با پای لنگان از سرکار برگشته ............موقع کار پاش رفته تو یه شکاف و از لگن چرخیده و ...........کلی دعا کردم درفتگی یا شکستگی لگن نباشه ...........پیروکسیکام زدم و حوله داغ کردم روش گذاشتم ...............خدا رو شکر امروز بهتره ................. 

××× خیلی بی حوصله شدم امروز ........... انگار قرار نیست رنگ خوشی ببینیم ............. 

××× هی میگن قیمت خونه داره میره بالا و دلم میلرزه ، ما داریم از همه چیز میزنیم که بتونیم خونه بخریم .................. 

××× نگین عزیز فراموشت نکردم ، فقط چون کل مطالب وبلاگ قبلی رو حذف کرده بودم لینکت رو نداشتم که امروز اضافه کردم ، خوشحالم هنوز سر میزنی  

 

می خواهم گریبان سرنوشت را بگیرم او نمیتواند سرم را در برابر زندگی خم کند، پیروزی از آن من خواهد بود. 

 بتهون

۱۲-سوال مهم

وقتی احساس میکنی به نفر یه چیزیش میشه ، یا احساس میکنی سرسنگینه ..............باید به روش بیاری ؟ ازش بپرسی چی شده ؟ یا اینکه اصلا به روی خودت نیاری و رفتار عادی داشته باشی ........؟ 

××× از دیشب یه جوریم ...........کسلم ، خیلی ، خسته م انگار که کوه کنده باشم ............. 

××× دلم میخواد هرچه زودتر عروسی رو بگیریم و بعدش بریم دنبال خونه خریدن ............دلم میخواد تو خونه خودم باشم .............. 

××× هنوز 2 تا امتحانش مونده .........گچ دستش هم هنوز هست ...... 

××× دارم یک کم خرت و پرت آشپزخونه میخرم ...........چقدر همه چیز گرونه ........ 

××× داداش ماشینش رو فروخت امروز میان که سند بزنه ، همه رو تب ثبت نام سکه گرفته ........... 

××× مادربزرگم چند روزه خونه ماست ، دیروز خاله بزرگه زنگید که میاد دنبالش امروز ....... 

××× چند وقته سعی میکنم بیشتر اونطرف برم ، اتاقش رو یک کم تغییرات دادیم ............ 

××× نمیدونم چرا خسته م ...... دلم میخواد گریه کنم .........

××× تو سایت نوشته به علت عدم مراجعه به بانک اطلاعات شما حذف شد دوباره ثبت نام کنید ............این وام ازدواج هم واقعا ..............!