روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

۰۶- لوپ سرماخوردگی

بعد از یک هفته سرماخوردگیم تازه داشت خوب می شد ، که آقای شوهر سرما خورد ...........سرما که چه عرض کنم ، آنفولانزای شدید ، تب و لرز ، 2 بار دکتر رفت ، 3تاآمپول زد ، البته هنوز هم کامل خوب نشده .............اونوقت منم دوباره سرما خوردم ............قیافه م شبیه سوپ شده ..............در یک دور باطل سرماخوردگی افتادیم ............... 

××× خاله جمعه اومده بود خونه مون ، باهاش رفتم خرید ، تقریبا یه مغازه هم رد نداد ..........دیگه پاهام خشک شده بود ...........2 تا لاک جدید گرفتم خوشم اومد خوش رنگه .......... 

××× تو این چند وقته اخیر ، چند باری بحث و دلخوری داشتیم ، نمیدونم خوبه یا بده ، ولی میگن احتمالا خوبه ، واسه شناخت همدیگه لازمه .............. 

××× مامان میگه بعد از عروسی یک سال خونه ما بمونیم اینجوری میتونیم خودمون  خونه بخریم .................هنوز نمیشه گفت ......باید ببینیم بعد از عروسی با احتساب کادوها چقدر برامون میمونه ...........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد