روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

روزنوشت های زندگی جدید

~~~ فصل تغییر ~~~

۱۹

روزهای یکنواخت تابستون دیگه خسته کننده شده ، هوای گرم هم بدتر آدم رو بی حال میکنه ........... 

به خاطر اجلاس غیر متعهدها که تو تهران برگزار شده ، تهران یه چند روزی تعطیل اعلام شده که خب معنیش هجوم مسافرها به شمال هست .......... 

انقدر چادر تو شهر زدن که نمیشه شمرد و حسابش از دست آدم در میره ، ترافیک که دیگه نگووووو ، ماشین نمیشه بیرون برد ............ 

قراره از جمعه بارون بیاد ، بابا اینا با نقاش صحبت کردن میخوان سقف خونه رو رنگ کنن ، اگه بارون بیاد که نمیشه ...... 

خونه مون تازه کف رو سرامیک کردن ، نمای بیرون تقریبا تموم شده ، هنوز دیوارها رو رنگ نزدن و کابینت و در و پنجره ها مونده ، میگن تا دو ماه دیگه آماده میشه ، واقعا انتظار خسته کننده ست .........و اعصاب هر دومون رو داره داغون میکنه ................. 

یه جورایی خسته م ، از بس بحث این شده که بریم خونه اونا یا خونه ما ....... 

و سر این موضوع قهر و دلخوری پیش اومده ، من خونه خودمون راحتم و اون خونه خودشون ، در عین حال میخوایم که باهم باشیم و ......